دانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219مقیاس تعلق به دانشگاه: ویژگیهای روانسنجی و تحلیل وضعیت موجود در بافت آموزش عالی122603610.22099/jsli.2021.6036FAهادی صمدیهدانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0003-0979-6220حسین کارشکیدانشیار روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0003-1990-2365سیدامیر امین یزدیاستاد گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران0000-0002-1505-0938الهه حجازیدانشیار گروه روانشناسی تربیتی و مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-3032-5554Journal Article20200503هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی­های روان­سنجی مقیاس تعلق به دانشگاه و تحلیل وضعیت موجود بود. شرکت­کنندگان، 664 نفر از دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد (232 نفر در مطالعه اول و 432 نفر در مطالعه دوم) بودند که به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند و مقیاس­های تعلق به دانشگاه کارامان و سیراک و ارضای نیازهای بنیادین عمومی گانیه را تکمیل کردند. روایی و پایایی مقیاس­های پژوهش با استفاده از روش­های تحلیل عاملی و ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل دادههای توصیفی، ماتریس همبستگی و تحلیل عاملی اکتشافی از نرم­افزار SPSS نسخه 23 و برای انجام تحلیل عاملی تأییدی از نرم­افزار LISREL نسخه 80/8 استفاده شد. نتایج، از ساختار سه عاملی مقیاس تعلق به دانشگاه حمایت می­کرد و برازش مطلوبی با داده­ها داشت. ضرایب آلفای کرونباخ در دو مطالعه در سطحی مطلوب و روایی همگرا نیز حاکی از همبستگی مثبت و معنادار مقیاس تعلق به دانشگاه با مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی بود. نتایج وضعیت موجود نشان داد که احساس تعلق دانشجویان در سطح متوسطی قرار دارد. این یافته­ها اهمیت برنامه­ریزی و طراحی مداخلات جامع به منظور اندازه­گیری و ارتقای احساس تعلق دانشجویان به دانشگاه را مورد تأکید قرار می­دهند.https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6036_3164464b4c2d93a9a4980f5cbb375549.pdfدانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219ارتقای کیفیت تدریس در آموزش عالی فنی و حرفهای با تأکید بر رویکرد اشتغالزایی و مهارتمحوری2346603710.22099/jsli.2021.6037FAمحبوبه محمدشفیعدانشجوی دکتری برنامهریزی درسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، ایرانمحمدرضا نیستانیاستادیار گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانابراهیم میرشاه جعفریاستاد گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.ویدا تقوائیدانشیار گروه معماری، دانشگاه فنی و حرفهای دکتر شریعتی، تهران، ایرانJournal Article20200204هدف این پژوهش، بررسی راهکارهای ارتقای کیفیت تدریس در آموزش­ عالی فنی و حرفه­ای با رویکرد اشتغال­زایی بود. این پژوهش با هدف کاربردی و با روش ترکیبی اکتشافی به انجام رسیده است. مشارکتکنندگان بالقوه­ی پژوهش در بخش کیفی شامل، صاحبنظران حوزه برنامه درسی، اعضای هیأت علمی دانشگاه­های فنی و حرفه­ای کشور و کارفرمایان بوده است که با رویکرد نمونهگیری هدفمند و روش گلوله ­برفی تعداد 18 نفر از آنها انتخاب شد. جامعه آماری بخش کمی نیز تمامی مدرسان دانشگاه فنی و حرفه­ای شریعتی تهران بود که به روش نمونه­گیری طبقه­ای متناسب با حجم تعداد 230 نفر از آنها انتخاب گردید. داده­های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش­نامه محقق ساخته جمعآوری شد. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی استفاده از روش­های تدریس مبتنی بر فعالیت تجربی، کاربست دانش نظری در عمل، تدریس در محیط واقعی کار، استفاده از آموزش مبتنی بر کار گروهی، استفاده از تکنسین­های کارگاهی خبره و تعاملی بودن ارتباط استادکاران و دانشجویان از راهکارهایی است که می­تواند بر کیفیت تدریس مؤثر باشد. همچنین، نتایج در بخش کمی آشکار ساخت؛ راهکارهای تبیین شده در بهبود کیفیت تدریس مؤثر است. بنابراین، بر اساس نتایج پژوهش، لازم است شیوه­ی تدریس در آموزش عالی فنی و حرفه­ای جهت-­گیری متفاوتی نسبت به سایر زیرنظام­های آموزش عالی داشته، و بر مهارت­محوری و اشتغال­زایی مبتنی باشد.https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6037_ab65c4f4389b90ba026b7b04c736ebf5.pdfدانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219اثربخشی آموزش امید بر میزان سرسختی تحصیلی دختران داوطلب کنکور سراسری4760603810.22099/jsli.2021.6038FAمحدثه هاشمیکارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، گروه علوم تربیتی و روانشناسی، واحد خوی، دانشگاه آزاد اسلامی، خوی، ایرانباقر سرداریاستادیار فلسفه تعلیم و تربیت، گروه علوم تربیتی و روانشناسی، واحد خوی، دانشگاه آزاد اسلامی، خوی، ایرانJournal Article20190929هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش امید بر میزان سرسختی تحصیلی دختران داوطلب کنکور سراسری بود. این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش­آموزان دختر مشغول تحصیل در مقطع پیشدانشگاهی شهر ماکو به تعداد 173 نفر در سال تحصیلی 97-1396 بود. از این جامعه، نمونهای به حجم 30 نفر (15 نفر برای هر گروه) به روش نمونهگیری در دسترس و با در نظر گرفتن ملاکهای ورود به مطالعه انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکتکنندگان دو گروه در مراحل پیش و پسآزمون پرسشنامه سرسختی تحصیلی را تکمیل و در این اثناء آزمودنیهای گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزشهای مربوط به ارتقاء امید قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس در برنامه SPSS انجام گرفت. تحلیل دادهها نشان داد که آموزش امید منجر به افزایش میانگین نمرات شرکت کنندگان گروه آزمایش در سرسختی تحصیلی و مولفههای آن شامل تعهد شخصی، چالشپذیری و کنترل عواطف نسبت به گروه کنترل شده است (001/0p <). با توجه به یافتهها میتوان مطرح کرد که آموزش امید مداخله موثری برای بهبود سرسختی تحصیلی دختران داوطلب کنکور سراسری است.https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6038_64ef38c093d5a7c3d65c04c52d479e33.pdfدانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219ویژگیهای روانسنجی مقیاس بیصداقتی تحصیلی6184603910.22099/jsli.2021.6039FAحمید بارانیدانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران0000-0002-2574-2129محبوبه فولادچنگدانشیار بخش روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران0000-0002-3338-5248Journal Article20200316هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی­های روان­سنجی مقیاس بی­صداقتی تحصیلی بشیر و بلا برای سنجش بی­صداقتی تحصیلی بود. مشارکت­کنندگان پژوهش 452 دانشجو (163 مرد و 289 زن) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 99-1398 بودند و مقیاس­های بی­صداقتی تحصیلی بشیر و بلا، منش­های اخلاقی خرمائی و قائمی، عدم­ درگیری اخلاقی بندورا و همکاران، تقلب ریمکوس، وظیفه­گرائی گلدبرگ، مسئولیت­پذیری تحصیلی آکبی و همکاران و اهمال­کاری تحصیلی سواری را تکمیل نمودند. به منظور تعیین پایایی از روش آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی از روش­های تحلیل عاملی تاییدی، همسانی درونی و همبستگی با سایر مقیاس­های مذکور استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی شش عامل تقلب در آزمون، پلاجریسم، کمک بیرونی، تقلب پیشین، تحریف و دروغ درباره تکالیف تحصیلی را تایید نمود. نتایج همبستگی با سایر آزمون­ها نیز روایی همگرا و واگرای مقیاس را تایید نمود. برای تعیین پایایی مقیاس از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که تمامی ضرایب حاکی از همسانی درونی قابل قبول زیر مقیاس­ها و نمره کل مقیاس بود. نتایج نشان می­دهد که مقیاس بی­صداقتی تحصیلی بشیر و بلا از روایی و پایایی بسیار خوبی در دانش­جویان ایرانی برخوردار است و کارایی لازم را برای اندازه­گیری بی­صداقتی تحصیلی در شش بعد مذکور دارد. نتایج بر مبنای شواهد پژوهشی و نظری مورد بحث قرار گرفته است.https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6039_2fcc6d6e262d180c054bf0bfd699fb44.pdfدانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219نقش واسطهای خوشبینی تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی ادراکشده و سازگاری دانشجویان با دانشگاه85109604310.22099/jsli.2021.6043FAاحسان کشتورز کندازیگروه روانشناسی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایرانhttps://orcid.org/00احمدرضا اوجینژاداستادیار گروه علوم تربیتی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایرانJournal Article20200716<span style="font-size: medium;">هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهای خوشبینی تحصیلی در رابطه بین خودکارآمدی ادراکشده و سازگاری دانشجویان با دانشگاه در قالب مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیهی دانشجویان دوره کارشناسی پردیسهای دانشگاه فرهنگیان فارس بود که در نیمسال اول سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند که از بین آنها تعداد 300 دانشجو به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای خودکارآمدی موریس، خوشبینی تحصیلی اسچنن-موران و همکاران و سازگاری با دانشگاه بیکر و سیریک، پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار </span>AMOS<span style="font-size: medium;"> (نسخه 24) استفاده شد. یافتهها نشان دادند که مدل با دادههای پژوهش برازش مناسبی دارد و خودکارآمدی ادراک شده بر خوشبینی تحصیلی و سازگاری دانشجویان با دانشگاه اثر مستقیم دارد. اثر غیرمستقیم خودکارآمدی ادراک شده بر سازگاری با دانشگاه با واسطهگری خوشبینی تحصیلی نیز معنیدار بود. بدین ترتیب باید گفت که خودکارآمدی ادراک شده میتواند هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم و از طریق خوشبینی تحصیلی بر سازگاری دانشجویان با دانشگاه مؤثر باشد. نتایج این پژوهش پیامآور آن است که دستاندرکاران تعلیم و تربیت جهت بالا بردن سطح سازگاری دانشجویان با دانشگاه، میتوانند به آموزش و ارتقای توانمندیهایی همچون خودکارآمدی ادراک شده و خوشبینی تحصیلی بپردازند.</span>https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6043_8b2ba29cc2f7a1ff86e791d7f88b3d00.pdfدانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی راهبردهای شناختی و فراشناختی مبتنی بر دیدگاههای ویگوتسکی و سوولر و اثربخشی آن بر کارکردهای شناختی و حل مسئله کلامی ریاضی در دانشآموزان دچار اختلال خاص یادگیری ریاضی110136605810.22099/jsli.2021.6058FAعباسعلی سلیمانی خشابدانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایرانفریبرز درتاجاستاد، گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.اسماعیل سعدیپوراستاد، گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.0001-0001-5984-1320علی دلاوراستاد، گروه سنجش و اندازهگیری، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.0000-0003-0179-3359کامران شیوندی چلیچهاستادیار، گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران0000-0003-3427-4627Journal Article20200827پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی راهبردهای شناختی و فرا شناختی و اثربخشی آن بر کارکردهای شناختی و حل مسئله کلامی ریاضی در دانشآموزان دچار اختلال خاص یادگیری ریاضی انجام شد. طرح پژوهش حاضر بهصورت پیشآزمون-پس آزمون با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشآموزان چهارم ابتدایی دچار اختلال خاص یادگیری ریاضی شهرستان بهمئی در سال 99-1398 تشکیل دادند که از این جامعه 16 نفر به روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. تدوین بسته در قالب 9 جلسه 45 دقیقهای انجام و ارائه شد و برای اعتباریابی آن از اعتبار محتوایی استفاده شد. ابزار پژوهش؛ پرسشنامه محقق ساخته حل مسئله کلامی ریاضی و شاخصهای مقیاس وکسلر نسخه 5 و مقیاس کیمت بود. نتایج پژوهش نشان داد که بسته آموزشی راهبردهای شناختی و فراشناختی توانست بهطور معنیداری کارکردهای شناختی و حل مسئله کلامی ریاضی در دانشآموزان دچار اختلال خاص یادگیری ریاضی را افزایش دهد. بهعلاوه کارکردهای شناختی و حل مسئله کلامی ریاضی در دانشآموزان پس از اجرای پسآزمون، پیگیری شد و نتایج نشان داد که تغییر محسوسی در پسآزمون بعد از یک ماه ایجاد نشده است. در تبیین این نتیجه میتوان اینچنین گفت که بسته آموزشی راهبردهای شناختی و فرا شناختی در طولانیمدت نیزاثربخش بوده است.https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6058_bf287f0208af197e75ee05ee39719691.pdfدانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219رویکردها و روشهای یاددهی و یادگیری در دانشگاههای نسل چهارم از منظر اعضای هیات علمی: مطالعه موردی کیفی137161605910.22099/jsli.2021.6059FAیعقوب سپهریدانشجوی دکتری برنامهریزی درسی در آموزش عالی، دانشگاه اصفهان، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، اصفهان، ایرانمحمد جواد لیاقت داراستاد گروه علوم تربیتی، دانشگاه اصفهان، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، اصفهان، ایران (نویسنده مسئول)اعظم اسفیجانیاستادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه اصفهان، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، اصفهان، ایرانJournal Article20201104دانشگاه نسل چهارم الگوی حرفهای نوینی را برای نهاد آموزش عالی تعریف میکند که برای توسعه محلی و منطقهای فرصتسازی میکند. از نگاه بیشتر متخصصان آموزشی روش­های یاددهی و یادگیری مهم­ترین منبع کاربست شاخص­های دانشگاه نسل چهارم و پرورش دانشآموختگانی خلاق است. درواقع پیادهسازی شاخص­های دانشگاه نسل چهارم در روشهای یاددهی یادگیری باعث بهبود مستمر کیفیت برنامه­ درسی دانشگاه نسل چهارم می­ شود. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی رویکردها و روشهای یاددهی و یادگیری در دانشگاههای نسل چهارم از منظر اعضای هیات علمی انجام شده است. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع مطالعه موردی کیفی بوده است. مشارکتکنندگان پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه­ها بودند که با استفاده از روش نمونه­ گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند؛ بدین منظور با رعایت اصل اشباع­ شدگی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئتعلمی دانشگاههای کشور که در حوزه برنامه درسی و دانشگاههای نسل چهارم اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. روایی داده­ها با استفاده از چهار معیار قابل قبول بودن، انتقال­ پذیری، قابلیت اطمینان و تاییدپذیری و پایایی آن با استفاده از روش مستندسازی انجام گرفت. مصاحبه­ها، پس از پیاده شدن، بهصورت تحلیل مضمون کیفی تجزیه و تحلیل شدند. بر طبق یافته­ ها مهم­ترین نشانگرهای روشهای یاددهی یادگیری برنامه­ های درسی دانشگاههای نسل چهارم عبارتند از: کاربست رویکرد آموزش مبتنی بر عمل، تسهیل فرصتهای یادگیری شبیه­ سازی شده، توجه به روشهای یادگیری مشارکتی، رویکرد آموزشی مبتنی بر آموزش همتایان، روش­های یادگیری مبتنی بر یادگیری اکتشافی، یادگیری خودهدایت شده و خودراهبر، کاربست روش­های نوین تدریس مانند تلفیق فناوری اطلاعات و فناوری اطلاعات و ارتباطات در تدوین روشهای یاددهی یادگیری برنامههای درسی. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که مؤسسات آموزش عالی کشور با تغییر رویکرد خود به نسل چهارم دانشگاه و با تربیت سرمایه انسانی اثربخش و کارآمد مبتنی بر نیازهای محلی و منطقهای به ایجاد جامعه بهتر کمک شایانی خواهند نمود.https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6059_6e8ff1e6e5f162cfa3e915d6b9547f41.pdfدانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219اثربخشی آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر آسیبها و موفقیت تحصیلی دانشآموزان دوره دوم متوسطه162183606010.22099/jsli.2021.6060FAسیدمحمدرضا ناظمیگروه روانشناسی ، واحد تربت جام، دانشگاه آزاد اسلامی، تربت جام، ایرانغلامرضا خوی نژاداستادیار گروه علوم تربیتی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران (نویسنده مسئول)علیرضا رجاییدانشیار گروه روانشناسی، واحد تربت جام، دانشگاه آزاد اسلامی، تربت جام، ایرانJournal Article20200815هدفاز اجرای این پژوهش بررسی تاثیر آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر آسیبها و موفقیت تحصیلی دانشآموزان دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر دوره متوسطه دوم ناحیه 6 شهر مشهد در سال 1398 بود که از بین آنها 40 نفر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای چکلیست آسیبهای تحصیلی عابدی و موفقیت تحصیلی صالحی بود. آزمودنیهای گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقهای به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند. دادهها بعد از اتمام جلسات با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر آسیبها و موفقیت تحصیلی دانشآموزان دوره دوم متوسطه موثر است. همچنین آموزش راهبردهای انگیزشی بر خرده مولفههای مشکلات در انتخاب و تصمیمگیری، مشکلات آمادگی تحصیلی، مشکلات انگیزه تحصیلی، مشکلات عادات تحصیلی، مشکلات برنامهریزی تحصیلی، مشکلات مربوط به محیط و جو تحصیلی، مشکلات مربوط به امتحان تاثیر معنیدار دارد. از این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای انگیزشی تحصیلی بر کاهش آسیبهای تحصیلی و همچنین افزایش موفقیت تحصیلی دانشآموزان، مؤثر است.https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6060_2b343f2265f8adcb875dbe10fedb23c5.pdfدانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219شناسایی نشانگرهای خلاقیت پداگوژیکی و یادگیری در آموزش عالی: یک مطالعه کیفی184206606110.22099/jsli.2021.6061FAسید هدایت اله داورپناهدانشجوی دکتری مدیریت آموزش عالی، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.رضا هویدادانشیار، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران). نویسنده مسئول)رونالد بارنتموسسه آموزش، کالج دانشگاهی لندن(ucl)، لندن، انگلستانعبدالرسول جمشیدیانمربی، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.Journal Article20200717پژوهش حاضر با هدف شناسایی نشانگرهای خلاقیت پداگوژیکی و یادگیری در آموزش عالی انجام شد. روش مورد استفاده روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. مشارکتکنندگان بالقوه پژوهش، اساتید و خبرگان دانشگاهی دارای تخصص وسابقه علمی در حوزه خلاقیت در آموزش عالی بودند. روش گردآوری دادهها نیز مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که با استفاده از رویکرد نمونهگیری هدفمند از نوع انتخاب صاحبنظران کلیدی و معیار اشباع نظری با 25 نفر مصاحبه صورت گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها ازطریق تکنیک تحلیل مضمون انجام گردید ودرنهایت یافتههای پژوهش نشان داد که خلاقیت پداگوژیکی مشتمل بر سه بعد محتوای آموزشی خلاق، رویکردهای آموزشی خلاق و رویکردهای ارزیابی خلاق است. شرکتکنندگان در خصوص محتوای آموزشی بر ضرورت توجه به نیازهای منطقهای، مهارتهای یافتن مسئله، حل مسئله، کارآفرینی و سواد سلامت و بومشناختی تأکید داشتند. همچنین مهمترین ویژگیهای رویکردهای آموزشی خلاق را برقراری ارتباط بین محتوای آموزشی و مسائل زندگی، بهرهگیری خلاق از فناوری آموزشی در تدریس، بهکارگیری رویکردهای آموزشی متنوع و خلاق نظیر حلقههای مطالعه و ایفای نقش، آموزش مبتنی بر مباحثه ذکر کردند. در ارتباط با رویکردهای ارزیابی خلاق نیز رویکرد فیدفوروارد و ارزیابی موقعیتی را مورد تأکید قرار دادند. علاوه بر این درارتباط با تشویق و تسهیل خلاقیت یادگیری در محیطهای دانشگاهی بر تشویق و حمایت ازپرسشگری، کنجکاوی، جسارت، ریسکپذیری و غنا بخشیدن به فعالیتهای فوقبرنامه در محیطهای دانشگاهی تأکید داشتند. بدیهی است که یافتههای این پژوهش امکان بهبود فرایندهای یاددهی و یادگیری در سطح آموزش عالی را فراهم آورده است.https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6061_c81d917e3a9dc8fdd3872fa4c83a889f.pdfدانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219چالشهای یاددهی-یادگیری ریاضی در دوره تحصیلی ابتدایی: یک پژوهش نظریهی مبنایی207230606210.22099/jsli.2021.6062FAسیده ساجده دشتیکارشناسی ارشد برنامهریزی درسی، گروه علوم تربیتی ، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.محسن شاکریاستادیار مدیریت آموزشی، گروه علوم تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه یزد، یزد، ایران (نویسنده مسئول)0000-0003-4024-6921مریم کیاناستادیار برنامهریزی درسی، گروه علوم تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.0000-0002-5611-7190Journal Article20200929عوامل متعددی سبب شده است که امر یاددهی – یادگیری درس ریاضی در دوره ابتدایی از کارآمدی لازم برخوردار نباشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر واکاوی چالش­های یاددهی-یادگیری ریاضی در دوره تحصیلی ابتدایی تعیین شد. از رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش نظریه مبنایی استفاده شد. گروه هدف شامل معلمان دوره ابتدایی شهر یزد بود که انتخاب آنها با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند نظری انجام شد. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته تعداد 14 مصاحبه با معلمان دارای سابقه تدریس حداقل 5، و بهطور میانگین 9 سال انجام شد و اشباع نظری حاصل گردید. دادهها به شیوه «کدگذاری» و «مقوله­ بندی» در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. همچنین برای تعیین اعتبار داده­ ها، از روش «سه ­سوسازی» در قالب راهبردهای تطبیق توسط شرکتکنندگان، بازاندیشی پژوهش­گر و بررسی از سوی متخصصان پژوهش کیفی تیم تحقیق­ استفاده شد. در مجموع یافته ­ها مؤید ابعاد شش گانه نظریه مبنایی بود. نتایج نشان داد «پدیده محوری» شامل «پیچیدگی درس و عدم تناسب زمانی-روشی» است. همچنین مهم­ترین «شرایط علّی» شامل: ضعف در پشتوانه­ ی پژوهشی و صلاحیتی و کم ­توجهی به مبانی و اصول برنامه­ ریزی بود. به علاوه، «ویژگی­های زمینه­ ای» شامل: زمینه ­های رفتاری و زمینه ­های سخت­ افزاری – مالی، و «شرایط محیطی» دربردارنده محیط فرهنگی-اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و سیاست­ گذاری بود. همچنین، «راهبردها» شامل: پذیرش سلب اختیار و رجوع به مؤسسات کمک آموزشی بود. در نهایت، «پیامدها» بیانگر اضطراب و بیزاری از درس ریاضی، و تراکمی شدن مشکل یادگیری و عدم کاربست بود.https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6062_455de02512f4e614c014bb7ef3566b29.pdfدانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219شناسایی و روانسنجی راهبردهای آموزش تربیت جنسی نوجوانان 12 تا 16 ساله ایرانی بر اساس دیدگاه معلمان و والدین: پژوهش آمیخته231253606310.22099/jsli.2021.6063FAداود طهماسب زاده شیخلاردانشیار گروه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران. (نویسنده مسئول)احسان عظیم پوردانشجوی دوره دکتری برنامهریزی درسی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.علی ایمان زادهدانشیار گروه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.محمد عباس زادهاستاد گروه جامعهشناسی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.Journal Article20201022هدف پژوهش حاضر شناسایی و روانسنجی راهبردهای آموزش تربیت جنسی نوجوانان بر اساس دیدگاه معلمان و والدین بود که با رویکرد آمیخته اکتشافی انجام شده است. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. مشارکتکنندگان بخش کیفی، شامل متخصصان تربیت جنسی، معلمان و والدین دارای تخصص علمی یا تجربه عملی بودند که با روش نمونهگیری هدفمند از نوع نظری، 20 نفر به عنوان مشارکتکننده انتخاب شدند. نتیجه تحلیل دادهها در بخش کیفی منجر به شناسایی 19 مضمون پایه در زمینه راهبردهای آموزش تربیت جنسی شد که در قالب 5 مضمون «غلبه بر موانع فرهنگی»، «ملاحظات فرهنگی – اجتماعی»، «ظرفیتسازی در نظام آموزشی و والدین»، «راهکارهای آموزش» و «اصول آموزش» سازماندهی شدند. در یافتههای حاصل از دادههای بخش کمی، نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مضمونهای 19 گانه که نهایتا در 5 مضمون سازماندهی شدند دارای بار عاملی کافی جهت تدوین ابزار راهبردهای آموزش تربیت جنسی نوجوانان هستند. در بخش کمی، دبیران دوره اول و دوم متوسطه شهرستانهای خوی و چایپاره جامعه آماری را تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای تعداد 345 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تدوین شده در مرحله کیفی پژوهش استفاده شد. در این بخش، برای سنجش روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که این پرسشنامه به لحاظ کمی از روایی و پایایی لازم برخوردار است. در نتیجه مقیاس نهایی با 5 عامل و 19 نشانگر مورد تأیید قرار گرفت و در نهایت ابزاری جهت سنجش راهبردهای آموزش تربیت جنسی نوجوانان معرفی شد. نتایج حاصل از این مطالعه می تواند در طراحی برنامه های آموزشی با هدف تقویت آموزش تربیت جنسی نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6063_29380ade489a66db5bdf7247bc593279.pdfدانشگاه شیرازمجله مطالعات آموزش و یادگیری2228-507512220210219فراتحلیل اثربخشی مداخلات روانی ـ آموزشی بر افزایش انگیزش پیشرفت یادگیرندگان254289606510.22099/jsli.2021.6065FAفاطمه رشیدی پوردانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانامید شکریاستادیار روانشناسی تربیتی، گروه روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهیدبهشتی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)0000-0002-5795-1638جلیل فتح آبادیدانشیار روانشناسی تربیتی، گروه روانشناسی تربیتی، دانشگاه شهیدبهشتی، تهران، ایرانحسین پورشهریاراستادیار روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشگاه شهیدبهشتی، تهران، ایرانJournal Article20200702نقش غیرقابل انکار سطوح انگیزشی یادگیرندگان در پیامدهای تحصیلی، از دیرباز مورد تاکید قرار گرفته است. از این جهت، مداخلات مرتبط و مکانیسم­های اثرگذاری این برنامه ­ها، از اهمیت وافری برخوردار بوده ­اند. در مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی کاربردِ مداخلات روانی ـ آموزشی و شناسایی تعدیل­ گرهای چندگانه در این قلمرو مطالعاتی، از روش فراتحلیل استفاده شد. پس از تصریح ملاک­های ورود و خروج، تلاش­های مداخله­ای مبتنی بر برنامه­ های روانی ـ آموزشی با هدف ارتقای انگیزشی از بانک­های اطلاعاتی استخراج و از این طریق، 35 پژوهش و 173 اندازه اثر برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. داده­ های این پژوهش با نرمافزار CMA2 تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ­ها، اندازه اثر کلی اثربخشی مداخلات روانی ـ آموزشی با هدف ارتقای انگیزشی 582/0 را بدست داد. همچنین، نتایج تحلیل اثرات تعدیل­ گرِ مبتنی بر جنسیت آزمودنی، سن آزمودنی، ماهیت مداخله منتخب و فرهنگ بر میزان اثربخشی مداخلات روانی آموزشی نشان داد که اندازه اثر در پژوهش­های شامل مردان درمقایسه با زنان، دانشجویان در مقایسه با دانش­ آموزان، اندازه اثر ماهیت پژوهش­های مداخله مبتنی بر عوامل برونزاد در مقایسه با ماهیت مداخلات مبتنی بر عوامل درونزاد و در نهایت، در جوامع جمع­ گرا در مقایسه با جوامع فردگرا، بیشتر بود. بهطور کلی، نتایج نشان داد اگر چه مداخلات روانی ـ آموزشی نقش موثری در ارتقای نیمرخ انگیزشی یادگیرندگان دارد اما تمرکز بر نقش تبیینی برخی تعدیل­ گرها مانند فرهنگ، جامعه هدف و خصوصا ماهیت مداخلات به کار رفته نیز از اهمیت ویژه­ای برخوردار است.https://jsli.shirazu.ac.ir/article_6065_c229fe28db127383441354fb313eda9e.pdf