دانشگاه شیراز
مجله مطالعات آموزش و یادگیری
2228-5075
5
2
2014
03
20
نقش جهتگیری هدف پیشرفت در خلاقیت دانشآموزان دوره راهنمایی شهرستان اصفهان
1
21
FA
صفورا
بابالسلام
کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه شیراز
راضیه
شیخالاسلامی
دانشیار روانشناسی تربیتی دانشگاه شیراز
sheslami@shirazu.ac.ir
10.22099/jsli.2014.2013
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی جهتگیریهای هدف پیشرفت با خلاقیت (شامل ابتکار، بسط، سیالی و انعطافپذیری) دانشآموزان دوره راهنمایی بود. همچنین این پژوهش به مقایسه جهتگیریهای هدف و خلاقیت در دانشآموزان دختر و پسر پرداخته است. جامعهی آماری شامل دانشآموزان پایه دوم و سوم راهنمایی شهرستان اصفهان بود. مشارکتکنندگان شامل 329 نفر (169 دختر و 160 پسر) بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. به منظور اندازهگیری جهتگیریهای هدف از پرسشنامه اهداف پیشرفت الیوت و مکگریگور و برای اندازهگیری خلاقیت از پرسشنامه خلاقیت عابدی استفاده شد. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوهی همزمان و آزمون تی ویژه گروههای مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد که جهتگیری هدف تبحری ـ رویکردی به نحو مثبت و جهتگیری هدف عملکردی ـ اجتنابی به نحو منفی و معناداری نمره کل خلاقیت و مؤلفههای آن را پیشبینی میکنند. یافتههای حاصل از آزمون تی نشان داد دانشآموزان دختر در مقایسه با دانشآموزان پسر از میانگین نمرات بیشتری در جهتگیری عملکردی ـ رویکردی برخوردارند. همچنین میانگین نمرات مولفههای ابتکار و بسط در دانشآموزان دختر بیش از دانشآموزان پسر بود.
خلاقیت,جهتگیری هدف پیشرفت,دانشآموزان
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2013.html
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2013_12738e40e69653bbbd54e476b88e238b.pdf
دانشگاه شیراز
مجله مطالعات آموزش و یادگیری
2228-5075
5
2
2014
03
20
مقایسه اثربخشی آموزشهای مراکز پیشدبستانی تحت پوشش بهزیستی و آموزش و پرورش در نوآموزان دختر و پسر با کنترل هوش
23
46
FA
صرفناز
باقری
کارشناس ارشد تحقیقات آموزشی دانشگاه شهید چمران اهواز
sarfnazbageri@yahoo.com
منیژه
خانی
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه تبریز
10.22099/jsli.2014.2014
هدف این تحقیق مقایسه اثربخشی آموزشهای مراکز پیشدبستانی تحت پوشش بهزیستی و آموزش و پرورش در نوآموزان دختر و پسر با کنترل هوش بود. تحقیق از نوع علّی ـ مقایسهای و جامعهی آماری متشکل از نوآموزان مراکز پیشدبستانی تحت پوشش بهزیستی و آموزش و پرورش شهر تبریز بود. نمونه شامل 240 نوآموز (120 پسر و 120 دختر) از 60 مرکز بود که با روش تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش، آزمون هوش ریون برای کودکان، آزمونهای مهارتهای ریاضی و علوم، مصاحبهی سازمان یافته ارزشهای دینی، پرسشنامه عزت نفس کودکان، مهارتهای اجتماعی وایلند، فرم ارزیابی مهارتهای حرکتی، قسمت آزمون کلامی هوش وکسلر و نقاشی آدمک گودیناف بود. دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل هوش، بین میانگین نمرات نوآموزان مراکز تحت پوشش بهزیستی و آموزش و پرورش از نظر مهارتهای علوم تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین نمرات نوآموزان مراکز بهزیستی بیشتر است. از لحاظ آشنائی با ارزشهای دینی، عزت نفس و مهارتهای حرکتی بر حسب نوع مراکز تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین نمرات مراکز تحت پوشش آموزش و پرورش بالاتر است. بین عزت نفس و مهارت کلامی دو جنس تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین نمرات دختران بالاتر است. اثر تعاملی جنسیت و نوع مرکز پیشدبستانی روی مهارتهای اجتماعی نوآموزان معنادار است.
آموزش پیشدبستانی,هوش,مهارت,ارزشهای دینی,عزت نفس
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2014.html
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2014_673def99c961524e4136df87285a9015.pdf
دانشگاه شیراز
مجله مطالعات آموزش و یادگیری
2228-5075
5
2
2014
03
20
مقایسه خودپنداره ی تحصیلی و اشتیاق به مدرسه در دانشآموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری و عادی
47
64
FA
سجاد
بشرپور
0000-0002-2920-2605
دانشگاه محقق اردبیلی
basharpoor_sajjad@yahoo.com
علی
عیسیزادگان
دانشگاه ارومیه
عادل
زاهد
دانشگاه محقق اردبیلی
لیلا
احمدیان
دانشگاه علامه طباطبایی
10.22099/jsli.2014.2015
پژوهش حاضر با هدف مقایسه­ خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه در دانشآموزان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری و عادی انجام گرفت. روش این پژوهش، علّیـ مقایسهای بود. کلیه دانشآموزان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری مراکز ناتوانی یادگیری اداره آموزش و پرورش و نیز کلیه دانشآموزان مدارس ابتدایی شهر ارومیه در سال تحصیلی 91- 1390 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. از بین این دانشآموزان تعداد 45 نفر به شیوه نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند، تعداد 45 نفر نیز به تصادف از بین جامعه دانشآموزان عادی جهت مقایسه انتخاب و در پژوهش حاضر شرکت کردند. شرکت کنندگان در تحقیق در محل آموزش خود به پرسش­نامههای خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه به صورت انفرادی پاسخ دادند. دادههای جمعآوری شده نیز با استفاده از ابزارهای آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) تحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات گروه مبتلا به ناتوانیهای یادگیری در متغیرهای اعتماد دانشآموز، تلاش دانشآموز، نمره کلی خود پنداره تحصیلی، میزان دقت، جذابیت مدرسه، یادگیری خودتنظیمی و استفاده از راهبرد شناختی به طور معناداری پایینتر از گروه عادی است. نتایج این پژوهش مبنی بر همبودی پایین بودن خودپنداره تحصیلی و اشتیاق به مدرسه در دانشآموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری به نقش مهم متغیرهای مدرسهای در عملکرد یادگیری این دانشآموزان اشاره دارد.
خودپنداره تحصیلی,اشتیاق به مدرسه,ناتوانی یادگیری,دانشآموزان
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2015.html
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2015_db6719e2729f748abe071335b7472f48.pdf
دانشگاه شیراز
مجله مطالعات آموزش و یادگیری
2228-5075
5
2
2014
03
20
تأثیر روش آموزشی نوروفیدبک بر تقویت توانایی حل مسئله و عملکرد تحصیلی دانشآموزان پایه اول تا ششم دوره ابتدایی
65
85
FA
امیر
جهانیان نجفآبادی
دانشگاه شیراز
محبوبه
فولادچنگ
0000-0002-3338-5248
دانشگاه شیراز
foolad@shirazu.ac.ir
10.22099/jsli.2014.2016
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش آموزشی نوروفیدبک بر تقویت توانایی حل مسئله و عملکرد تحصیلی دانشآموزان دوره ابتدایی بود. بدین منظور از طرح آزمایشی پیشآزمون با گروه کنترل استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشآموزان ابتدایی شهر اصفهان بودند. به منظور انتخاب نمونه ابتدا دو دبستان (دخترانه و پسرانه) به روش تصادفی انتخاب و سپس از بین دانشآموزان این دو دبستان، تعداد 40 نفر از دانشآموزان پایه­های اول تا ششم به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش عبارت از مقیاس عملکرد تحصیلی و آزمون حل مسئله برج لندن بود. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که در پایان آزمایش بین دو گروه از نظر نمرات حل مسئله تفاوت معناداری وجود ندارد اما گروه آزمایشی از نظر نمرات زمان طراحی و زمان اجرای حل مسئله عملکرد بهتری در مقایسه با گروه کنترل دارد.. همچنین نوروفیدبک بر ابعاد عملکرد تحصیلی مانند موفقیت تحصیلی، کنترل تکانه و تولید تحصیلی تاثیر معناداری دارد. این یافتهها نشان داد که آموزش نوروفیدبک یعنی خودتنظیمی تدریجی امواج بتا و سرکوب سایر امواج در نواحی تمپوراپاریتال چپ و راست (در نقاط C3 و C4) موجب تغییر مطلوب نمرات دانشآموزان در خردهمقیاسهای عملکرد تحصیلی و کاهش زمان طراحی و زمان اجرای حل مسئله میشود اما در این پژوهش تأثیری بر مجموع نمرات پایانی حاصل از حل 12 مسئله برج لندن ایجاد نشد.
نوروفیدبک,زمان طراحی,زمان اجرا,حل مسئله,عملکرد تحصیلی,دانشآموزان ابتدایی
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2016.html
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2016_b820d118b8a651fbd853e24a9e312100.pdf
دانشگاه شیراز
مجله مطالعات آموزش و یادگیری
2228-5075
5
2
2014
03
20
بررسی نگرش دانشآموزان به تکلیف درسی و ارتباط آن با راهبردهای مدیریت تکالیف
87
112
FA
ناصر
شیربگی
0000-0001-8770-4227
دانشگاه کردستان
nshirbagi@uok.ac.ir
ناهید
وکیلی
دانشگاه کردستان
vakilinahid@yahoo.com
10.22099/jsli.2014.2017
هدف عمده تحقیق تعیین رابطه نگرش دانشآموزان به تکالیف درسی و میزان بهرهگیری از راهبر­دهای مدیریت تکالیف بود. طرح تحقیق مورد استفاده توصیفی ـ همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه دانشآموزان دوره راهنمایی شهر سنندج در سال 1390 بود. در مجموع، چهار مدرسه بر اساس جنسیت دانشآموزان از دو ناحیه آموزش و پرورش سنندج به صورت نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند که تعداد 510 دانشآموز را از هر سه پایه تحصیلی در برگرفت. جهت گردآوری دادهها از مقیاسهای نگرش به تکالیف درسی و راهبردهای مدیریت تکالیف استفاده شد. نتایج گویای آن بود که مقیاسهای مذکور از روایی و پایایی مطلوبی برخوردارند. یافتهها نشان داد که بین متغیر نگرش به تکالیف درسی دانشآموزان با مؤلفههای راهبردهای مدیریت تکالیف همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. دانشآموزانی که نگرش مثبتی به انجام تکالیف داشتند از سطح بالاتری از راهبردهای مدیریت تکالیف برخوردار بودند. دانشآموزان دختر نگرش مثبتتری به تکالیف درسی داشتند و از میانگین نمرات بالاتری نسبت به پسران در بکارگیری راهبردهای مدیریت تکالیف برخوردار بودند. یافتههای دیگر بیانگر تفاوت معنادار بین میزان استفاده دانشآموزان از راهبردهای مدیریت تکالیف و نگرش به تکلیف با توجه به پایه تحصیلی آنان بود. دانشآموزان پایههای پایینتر به راهبردهای مدیریتی (مانند: بازخورد معلم در تکالیف و تنظیم فضای انجام تکلیف) توجه بیشتری نسبت به پایههای بالاتر داشتند.
تکلیف درسی,مشق شب,نگرش,راهبردهای مدیریت تکالیف
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2017.html
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2017_15a94300196e3fb1ed9708e016c0981d.pdf
دانشگاه شیراز
مجله مطالعات آموزش و یادگیری
2228-5075
5
2
2014
03
20
بررسی نقش واسطه ای هیجان های تحصیلی در ارتباط میان اهداف پیشرفت و راهبردهای خودگردانی یادگیری: ارائه الگوی ساختاری
113
136
FA
فریبرز
نیکدل
دانشگاه یاسوج
nikdelfar@yahoo.com
پروین
کدیور
دانشگاه خوارزمی
faraji_hoseyn@yahoo.com
ولیاله
فرزاد
دانشگاه خوارزمی
مهدی
عربزاده
دانشگاه خوارزمی
mehdi_arabzadeh@hotmail.com
جواد
کاوسیان
دانشگاه خوارزمی
10.22099/jsli.2014.2018
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای هیجانهای مثبت و منفی در ارتباط میان اهداف پیشرفت (تبحری، عملکردی ـ رویکردی، عملکردی ـ اجتنابی) با راهبردهای خودگردانی یادگیری (راهبردهای شناختی و فراشناختی) در دانش­آموزان دختر و پسر دبیرستان­های شهر تهران بود. برای این منظور، 840 دانش­آموز با استفاده از روش نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای از دبیرستانهای واقع در شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران انتخاب شدند. داده­ها از طریق تحلیل عامل تأییدی و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد به استثنای اثر مستقیم جهتگیری هدفی تبحری بر راهبردهای شناختی خودگردانی یادگیری، اثر مستقیم هیچکدام از متغیرهای برونزا بر راهبردهای شناختی و فراشناختی معنادار نبوده است. اثر غیرمستقیم (از طریق هیجانهای تحصیلی مثبت و منفی) همه متغیرهای برونزا بر راهبردهای خودگردانی یادگیری معنادار بدست آمد. اثر مستقیم همه متغیرهای برونزا بر هیجانهای مثبت معنادار بوده است. اثر متغیرهای برونزای جهت­گیری هدفی تبحری و عملکردی ـ اجتنابی بر هیجانهای منفی معنادار بوده، اما اثر متغیر برونزای جهت­گیری هدفی عملکردی ـ رویکردی بر هیجانهای منفی معنادار بدست نیامد. نتیجه اینکه، اهداف پیشرفت تبحری، عملکردی ـ رویکردی و عملکردی ـ اجتنابی با واسطه هیجانهای تحصیلی بر خودگردانی یادگیری اثر دارند.
اهداف پیشرفت,هیجانهای مثبت و منفی,راهبردهای خودگردانی یادگیری,الگوی ساختاری
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2018.html
https://jsli.shirazu.ac.ir/article_2018_e84165339f3208ee0eccb1acce3c0c06.pdf